مجید چگونه مسرور شد؟
بهرام احمدی
۶۶سال پیش، کودکی در ییلاق «اولسه بلنگا» ماسال چشم به جهان گشود. نام او مجید بود. خود می گفت: در جایی به دنیا آمدم که بوی «عسله واش»(علف عسلی) همه جا پراکنده بود و گل های شیپوری صدای بیدارباش می نواختند!
مجید که بعدها نام فرامرز بر خود نهاد، پسرکی باهوش و باذوق بود و در بازی های محلّی همچون: لپه مزا، کلامزا، مورغونه جنگ، دومه دومه و... همیشه سرآمد بچـّه ها بود. مجید به مدرسه رفت و پایه های ابتدایی و راهنمایی را در شهر ماسال و در مدارسی که زنده یاد انامقلی ماسالی در آن زمان بنا نهاده بود، با موفقیت تمام گذراند؛ به طوری که در انشا، نقّاشی، خوشنویسی و حتـّی شعر، زبانزد معلّمان و مدیران مدارس بود. «مجید گاوکار» در دبیرستان های رشت نیز باهوش بود و پرجاذبه.
او به دلیل باورهای مذهبی ریشه مند، حتـّی در حوزه ي علمیه و در محضر آیت الله العظمی مرعشی نجفی طلبگی کرد و مجوّز دریافت وجوهات شرعی را نیز از آن مرجع عالیقدر دریافت کرد. مجید که در طول تحصیلات عالیه نام خود را به فرامرز مسرور ماسالی تغییر داده بود، هنر خوشنویسی و مدرک هنر و معارف اسلامی را در اوان جواني دریافت کرد و به دلیل علاقه به شغل شريف معلّمی، ادامه ي تحصیل در رشته های مهمـّی چون حقوق را کنار گذاشت و در یکی از روستاهای آذربایجان شرقی به معلّمی پرداخت. در آن جا بود که با استاد شهریار آشنا شد و در پردازش منظومه ي «خندیله پشت» که آن را پیشتر سروده بود، از منظومه «حیدربابا» ی استاد الهام گرفت.
منظومه ي خندیله پشت، روایتی فولکلوریک از فرهنگ، آیین و جاذبه های طبیعی ماسال و در بر دارنده ي درد دل های استاد مسرور با نیایشگاه (آتشکده) باستانی تالشان در قلّه ي حدود1800 متری ییلاق خندیله پشت است. استاد مسرور در طول اين منظومه ي ماندگار، در دل تمام زیبایی ها وخوشی های مسیر ییلاق، از پایین تا بالای قله نیایشگاه خندیله پشت سير می کند و در آن جا آرامش و قرار ابدی می طلبد.
منظومه ي خندیله پشت را می توان پایه و بنيان شعر تالشی و الهام بخش شاعران دیگر تالش دانست. البته نباید ازاستاد هارون شفیقی و دیگر پیشکسوتان شعر وادب تالشی یاد نکرد؛ امّا مسرور بخت و اقبالي بلند داشت؛ چرا كه زادگاه او ماسال بود. شهری که انبوهی از دانشجویان، دانش آموختگان و فرهنگ دوستانش در میانه ي دهه 60 مشتاقانه تشنه ي آشنایی با فرهنگ، ادبیّات و سرزمین رؤیایی تالش بودند. این گروه، علاقه مند بودند تا برای شناختن و شناساندن سرزمین و تمدّن بزرگ تالش - سرزمینی با دیرینه و سابقه ي تمدني هزاران ساله و با حماسه های تاریخی بسيار در بستر و پهنه ي کسشور عزیز مان،ایران و برخوردار از طبیعتي جادویی - بی توجّه به سیاست بازی ها، از زندگی و جوانی شان هزینه کنند واین گونه نیز شد.
با ورود ماشین جنگل ستیز شرکت شفارود به جنگل های شهرستان ماسال در اواخر دهه ي 60 خورشيدي که رُل آن را سیاست های پراشتباه مدیریت منابع طبیعی و سازمان جنگل های وقت می چرخاند، شعر و ادب ماسال و شاندرمن شکل حماسی و سبز گرفت و همین بهانه ای بود برای مسرور تا نيم قرن آتش فروخفته در درونش ملتهب شود و به ناگاه بیرون زند. از آن پس شعر مسرور، بيش از پيش شعرحماسی، بیدارباشی، عدالت خواهی و ستم ستیزی شد؛ زیرا در آن زمان فرهنگ های بیگانه و ماشین جنگلی، هویّت و هستی تالشان را نشانه گرفته بود. فرامرز دیگر درد دل نمی کرد، همه ي دلگیری ها، گوشه نشینی ها، غم ها، غصّه ها و عقده های نوجوانی و جوانی و حتـّی ناامیدی از دنیا را کنار گذاشت و به حماسه روی آورد. آری! فرامرز، شاعر حماسه شد. در تمامی جشنواره ها، گردهمایی ها، انجمن ها، شب های شعرو ادب، محافل رسمی وغیررسمی و به دلیل علاقه ي زیاد به حفظ تماميّت جنگل و زیست بوم تالش و ذخیره گاه های بی همتای آن، با خواندن اشعار و مقاله های حماسی جنگل و زیست بوم جنگلی، به جنبش های زیست محیطی و منابع طبیعی کشور، استان و سراسر تالش الهام می داد. از جمله ي آن هاست: شعرها ومقاله های حماسی استاد مسرور درسوگواره ي زرجوب، در گردهمايی زیست محیطی در جلوی سردرهتل قدیم رامسر - محل برگزاری کنفرانس بین المللی و ملـّی مدیریت جنگل های شمال -، در سوگواره ي جنگل در سبزه میدان رشت، درهفته ي منابع طبیعی و محیط زیست، درهمایش پاسداشت جنگل و زیست بوم جنگلی ساختمان فنـّي - حرفه ای رشت، در ده ها برنامه فرهنگی – هنری درشهرهای ماسال، شاندرمن، تالش، چوکا، رشت، تهران و...و صدها مقاله و شعر در رسانه های کشور، استان و تالش.
مجید(مسرور) هنگامی در آسمان فرهنگ و ادب تالش درخشید که فرهنگ دوستان جوان تالش در ماسال که دانش آموزان وی در دبیرستان ماسالی بودند، جنبش بزرگ فرهنگی و زیست محیطی با نام «گروه سبز ماسال» را سازماندهی می کردند و در این راه حماسه های بزرگی نیز در حفاظت از جنگل های ماسال وشاندرمن وتالش آفریدند. چند سالی نگذشت که تالشان در شهرهای گوناگون تالش و تالش نشین و نیز تهران، جنبش بزرگی را با دریافت مجوّزهای رسمی سازمانی از دولت محترم آغاز کردند: جنبش فرهنگی، زیست محیطی و پژوهشی و رسانه ای برای ثبت داشته ها و ثروت های گرانسنگ قوم دیرینه و ريشه دار تالش.
و با توجه به همين حركت مبارك بود که استاد مسرور در سراسر عمر خود و حتـّی در آخرین لحظه های زندگي پربارش با خیالی آسوده تأکید داشت که : من به راحتی و با خیالی آسوده زیر سایه ی این درخت گشن (جنبش تالش) آرام و بی دغدغه برای همیشه استراحت می کنم.
مرگ مسرور آغازگر جنبش فرهنگی دیگری در سراسر تالش شده است و بر ماست که از هر وسیله ي قانونی و فرصت هايي كه حاصل مي شود، در زیر پرچم کشور عزیزمان ایران و قانون اساسی جمهوری اسلامی به روند ثبت و ضبط داشته ها و ذخایر گرانسنگ فرهنگی، آیینی و طبیعی سرزمین باستانی و سبز تالشان سرعت بیشتری بدهیم.
به امید آن روز
منبع: وبلاگ "شعر تالشی"
http://tasyanatalsh.blogfa.com/
با توجّه به سابقه و تاريخچه ي«گروه سبز ماسال»، در معرّفي اجمالي آن بايد گفت: تشكـّلي ست مردم نهاد، فرهنگي و زيست محيطي كه فعّاليّت خود را از نيمه ي دوم سال 1369 خورشيدي، به همّت تعدادي از دانشجويان و فرهنگ دوستان تالش، در ماسال آغاز كرد.